طبیعیه هوس کنم از هایدی رمان بنویسم؟

...؟
1️⃣اسلاید اول از فشارات روحی هایدیه... هرچند فقط همین جوری کشیدم
2️⃣اسلاید دوم هم خودم نمی‌دونم پشت اون سانسور چی نوشته شده
3️⃣ اسلاید سوم نماد اینه که هایدی گول حلقه رو می‌خوره
4️⃣ اسلاید چهارم فقط یه نقاشی کیوته
5️⃣، 6️⃣ اسلاید ۵ و ۶ هم همون لحظه‌ای که هایدی وارد سیرک شد ، جکس اونو دید دستشو گرفت بردش پیش بقیه و تو را چرت و پرت می‌گفت
هایدیم که از دنیا بی‌خبر 🗿 بعد از اینکه فهمید جکس واگعیه و یک کاراکتر غیر قابل بازی نیست ، دیگه هُول شد فهمید این حاج آقا نامحرمه 🙂
هیچی دیگه عین چیز پرید به خودش دستاشو میمالید به لباسش 😀
حس نمی‌کنید یکم طولانی نوشتم 🗿❔
خوب باشه بعداً توی اطلاعات اضافه بهتون بگم
راستی حتماً بهم بگین رمان بنویسم یا نه ...
رمان خوشم نمیاد به خاطر همین داستان قبل خواب می‌نویسم براتون 😀
فقط اینکه هایدی چه جوری اونجا زندگی می‌کنه
هرچند الان احساس گشادی می‌کنم
خدانگهدارتون ❤️🙂
دیدگاه ها (۱۰)

تک پارتی جهت سر نرفتن حوصله...

هایدی قاطی باقالیا😀

طرفدار اجازه ندادن آگهی آپلود بشه...

چالش ترند یوتوب:)

همه اطلاعات اضافه راجع به هایدی:) پارت اول:/

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط